در دنیای دیجیتال امروز، برندهای بزرگ با یک ضرورت فوری روبرو هستند: #بازاریابی Web3_و #متاورس دیگر فقط یک ترند نیست، بلکه یک ضرورت است. با مهاجرت نسلهای جوان به محیطهای دیجیتال فراگیر، Web3 بستر مناسبی برای تعامل معنادار بین برند و مخاطب فراهم میکند. پروژه #بیامو با عنوان Joytopia#، نمونهای دقیق از توانایی و پتانسیل این نوع بازاریابی برای شرکتهای جهانی است.
Web3 و متاورس اساساً درباره تعامل غوطهور و مبتنی بر آواتار هستند. برای نسلهای Z و آلفا، این فضاها نه دوردست بلکه سکونتگاههای واقعی اجتماعی هستند، قابل دسترسی از طریق مرورگر و موبایل. برندهایی که وارد این فضا نشوند، در خطر فراموشی قرار دارند. حضور در متاورس به شرکتها این امکان را میدهد که روایت برند را در اختیار بگیرند، تجربههای احساسی ماندگار خلق کنند و تصویر نوآورانهی خود را تقویت نمایند—all از مواردی هستند که در نسل آینده اهمیت حیاتی دارند .
پروژه Joytopia #بی_ام_و، نمایشی برجسته از این تحولات بود. در سپتامبر ۲۰۲۱، پیش از نمایشگاه IAA Mobility، این متاورس مبتنی بر مرورگر عرضه شد و شامل محتوای انحصاری مانند کنسرت مجازی Coldplay – با آهنگ «Higher Power» – بود که بدون ثبتنام و کاملاً رایگان در دسترس بود . کاربران در سه دنیای موضوعی به نامهای Re:THINK، Re:IMAGINE و Re:BIRTH با راهنمایی «روباه» مجازی که صدای Christoph Waltz را داشت، تجربه میکردند؛ فضایی که به بررسی موضوعاتی مانند پایداری، الکتریکی شدن و حرکت شهری آینده اختصاص داشت .
این تجربه صرفاً یک حرکت زودگذر نبود. در اولین روز حدود ۱۵۰,۰۰۰ بازدید از بیش از ۳۰ کشور ثبت شد و میانگین مدت حضور کاربران نزدیک به ۱۳ دقیقه بود—رقمی چشمگیر برای یک پروژه رایگان مبتنی بر مرورگر . همچنین، بیش از ۴۲ میلیون برخورد ارگانیک در TikTok نشان از تأثیر اجتماعی قابلتوجه این پروژه داشت . این پروژه در CES ۲۰۲۲ بازگشت و نسخهای برای معرفی مدل iX1 اضافه شد، که نشان میداد این دنیای متاورسی یک دارایی قابلتکرار و چندمنظوره است .

پس شرکتها چه درسی از Joytopia میگیرند؟
اولین نکته، مالکیت پلتفرمی معنای مالکیت روایت برند را دارد. بیامو پلتفرم اختصاصی خود را ساخت؛ رؤیا، آواتار، نمایشهای زنده و داستانسرایی با برند. این رویکرد اعتبار ایجاد میکند و از خستگی تبلیغات جلوگیری میکند .
دومین نکته: تجربه متاورسی، تعامل احساسی عمیقتری ایجاد میکند. در Joytopia، کاربران آواتارهای خود را شخصیسازی کرده، سلفی گرفتند، کنسرت رفتند و داستان را کاوش کردند—همه با مشارکت فعال و تعاملی حکایتمحور .
نکته سوم: چنین پروژههایی، توان عملیاتی آینده را آماده میکنند. بیامو با همکاری Journee و Jung von Matt، دانش Web3 و فناوری غوطهور را توسعه داد و خود را برای ترکیب #AR و تجربههای مجازی در سیستمهای داخل خودرو آماده کرد—کاری که در کانسپت i Vision Dee و شیشه واقعیت ترکیبی نمایان است .
علاوه بر این، متاورس خودرویی دیگر صرفاً یک مد زودگذر نیستبلکه بازاری رو به رشد با حجم ۱.۹ میلیارد دلار در ۲۰۲۲ و پیشبینی رسیدن به ۶.۵ میلیارد دلار تا ۲۰۳۰ با نرخ رشد سالانه ۳۱.۴٪ است . این رشد شامل سالنهای نمایشگر #VR، رویدادهای مجازی و اطلاعات سرگرمی AR داخل خودرو است. رویکردی که وقت کمی برای برندها باقی نگذاشته.
بههرحال، حرکت باید با دقت و هدفمند باشد. هزینههای تولید بالا—از ۱۰،۰۰۰ دلار تا چند میلیون، میتوانند منابع را بهسرعت تمام کنند . مخاطبشناسی درست هم مهم است: تجربه باید در راستای هویت برند باشد و نه صرفاً یک محصول جانبی. بیامو موفق شد چون تم و پیامهای Joytopia با استراتژی پایداری و معرفی محصولات همسو بودند .
در پایان، معیار سنجش باید فراتر از بازدید باشد. بیامو شاخصهایی مانند میانگین زمان حضور، بازدید جهانی، تأثیر رسانهای، و جایزههایی مانند Grand Prix ADC را رصد کرد . این نوع سنجش—پوشش، عمق تعامل، واکنش Earned Media و ادراک برند میتواند پایه هر ارزیابی استراتژیک باید باشد.
آزادانه میتوانیم بگوییم که Joytopia نشان میدهد چگونه برندهای سنتی میتوانند نهتنها وارد متاورس شوند، بلکه تابع آن نباشند. حرف نهایی این است: بازاریابی Web3 و متاورس از امروز دیگر انتخاب نیست، بلکه نیاز است. Joytopia ثابت کرد که با دید بلندپروازانه، همکاری خلاقانه و روایت معنادار، برندها میتوانند ردپای ماندگار در این عرصه دیجیتال به جای بگذارند.
#متاورس #BMW #پرشیا_خودرو
#DigitalMarketing #Innovation #ElectricVehicles #Branding
